میتوان حدس زد انبوه جمعیتی را که در یک موزه جمع میشوند، اگر بدانند که در آن موزه عصای موسی به نمایش در آمده است؛
میتوان تخمین زد تعداد مردمانی را که به یک شهر دورافتاده هجوم میبرند، اگر بفهمند که کوچکترین بقایایی از استخوانهای شتر صالح در آن جا کشف شده است؛
میتوان پیشبینی کرد استقبال کمنظیر رسانههایی را که تصاویر پارههای چوبی را منعکس میکنند، اگر بدانند که این پارهها بقایای کشتی نوح نبی هستند؛
و میتوان هزاران حدس و گمان و تخمین دیگر را کنار هم چید و در نهایت به این سوال بزرگ رسید که چرا معجزه پیامبر خاتم، که برتر از همه آیات و نشانههای انبیای گذشته است، حتی اگر در دسترسترین و بهترین مکانها و زمانها قرار بگیرد، باز هم مهجور خواهد ماند.
و آنگاه است که همه ما حق میدهیم به این شکایت پیامبر اعظم، وقتی که در محکمه عدل الهی بانگ بر میآورد: « یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً» (فرقان،30)
و حال آن که عصای موسی همان چوب چوپانی بود که به اذن خدا فرعون و فرعونیان را به خاک مذلت کشید؛
و شتر صالح نشانهای بود برای اتمام حجت با کافران؛
و کشتی نوح، ابزار نجاتی بود برای مومنان؛
اما این قرآن که از هر چوب و سنگ و استخوانی برتر، و کتب عیسی و موسی و داوود را مهیمن و مصدق است، هنوز ناشناخته مانده است...
به یاری پروردگار بنا داریم هر هفته در این ستون بخشی از مطالب محتوایی و روشی تدبر در قرآن کریم را با شما در میان بگذاریم.
ارائه این مطالب، گامی است کوچک در راستای هدفی بزرگ، هدفی بزرگ و ارزشمند که در لایههای رویین، شرایط دوری از مهجور ماندن قرآن را فراهم میآورد و در سطوح عمیقتر موجب باز شدن ابواب حکمت و معرفت میگردد تا در عالیترین سطح، رضایت خدا و رسولش را به ارمغان آورد.
به امید آن که همه ما از این الطاف الهی بهرهمند گردیم و در این مسیر- با انگیزه و قدرتی بیش از پیش- قدم نهیم.
مطلب بسیار جالب با ادبیات زیبایی بود انشالله این مطالب ادامه دار باشه ما هم انشالله پیگیر مطالب بعدی تون هم هستیم