سنگر محله

هفته نامه تربیتی-مسجدی
آخرین شماره‌های نشریه
  • ۹۸/۰۶/۳۰
  • ۹۸/۰۶/۱۷
  • ۹۸/۰۶/۰۹
  • ۹۸/۰۶/۰۲
آخرین نظرات و پیامک‌ها

  • ۰
  • ۰

خدا رفتگان شما را بیامرزد، گذشتگان ما را هم، یادگاران انقلاب را نیز. اعجوبه‌هایی بودند این ستارگان صدر انقلاب؛ انگار از صدسال آینده‌شان خبر داشتند. مثلاً همین شهید مطهری- همو که امام را در فقدان خود سوزاند- عجیب ابتکاراتی داشت، ظواهر را می‌شکافت و تا هفتاد بطن را وارسی می‌کرد و آنگاه، سره را از ناسره بیرون می‌کشید. مثلا همین بحث انتظار؛ آن را به دو نوع «مخرب» و «سازنده» تقسیم می‌کند و هر یک را دقیقاً حلاجی می‌نماید: انتظار مخرب آن است که گوشه‌ا‌ی بنشینی و منتظر فریادرس باشی؛ و انتظار سازنده، این است که به پاخیزی و تمام مقدمات حضور و ظهور را فراهم سازی؛ شاید به تعبیر امروزی بتوان گفت که اولی منتظر «آمدن» امام زمان است و دومی منتظر «رسیدن» به او.

  • ۰
  • ۰

اشاره: در سر مقاله شماره قبل با عنوان «بخشیدم» برای بعضی سوال‌هایی پیش آمده بود که به نظر می‌آید متن زیر می‌تواند پاسخ این سوال‌ها را بدهد. امیدواریم هر روز شاهد افراد بیش‌تری باشیم که در این سنت حسنه شرکت می‌کنند.

روغن ریخته را نذر امام‌زاده نمی‌کنند. برای همین هم وقتی می‌گویم «می‌بخشم» نه از این جهت است که نیازی به آن ندارم و نه از آن جهت که عطایش را به لقایش بخشیده باشم؛ نه! فقط به خاطر این است که دوستش دارم...

  • ۱
  • ۰

همه مساله این جاست که ذهن کوچک من و تو توانایی درک بزرگ‌تر از خودش را ندارد. قصه، قصه ماهی و دریاست که تا ماهی ماهی و دریا دریاست، ماهی سوال خواهد کرد که این دریا که می‌گویند کجاست؟! تازه این برای دریای محدود است که به خیال ماهی بینهایت آمده است؛ کافی است ماهی را مدتی بیرون بیاورند تا جواب سوال خود را بگیرد. اما برای بینهایتِ بی‌نهایت چه؟ آیا راهی به درک آن هست؟

  • ۰
  • ۰

یکی یکی اعدادی که به اندازه لباس‌هایت اضافه‌ می‌شود. نیم نیم شماره‌هایی که در فواصل کم نمره کفشت را بیشتر می‌کند. دانه دانه کلماتی که بر در دایره لغات محدودت با تلفظ خاص خودت، افزون می‌شود. سانت سانتی که روی قدت می‌نشیند. میل میل وزنی که هن هن مادر را برای رسیدن به خانه، در می‌آورد. شمارش مرواریدهای سرزده از لثه‌هایت که از انگشتان دست مادر تجاوز می‌کند. انگشتان فرو رفته‌ات در گواش که بر سپیدی دفتر، چشم چشم دو ابرو می‌کشد؛ همه‌اش می‌شود عاشقانه‌های یک مادر. می‌شود دلهره‌هایی دلچسب. لذت‌های پر از دلشوره‌ای که تا کسی مادر نشود نمی‌فهمد. اما این عاشقانه‌ها دِین به دنبال خود می‌آورد، دِینی بسیار سنگین.

  • ۰
  • ۰

سرمقاله 10 | بخشیدم!

برای آنان که می‌خواهند با حضرت زهراسلام‌الله‌علیها محشور شوند

هر حرفی را به هر کسی نمی‌توان زد. این را همه می‌دانند. برای همین هم قدیمی‌ها گفته‌اند: «معرفت درّ گرانی است به هر کس ندهندش، پر طاووس عزیز است به کرکس ندهندش». حالا اگر این حرف، حرف اهل بیت باشد که دیگر اهمیتش هزار برابر است و مخاطب خیلی مهم می‌شود. به همین دلیل این متن را نباید هــر کســی بخــواند چـــرا که هدیه خصوصی ســـنگر محـله اســــت بـــــه مسجـــدی‌ها که بــا جـــان و دل حاضرند برای سخن آل‌الله خود را فدا کنند.


  • ۰
  • ۰

هرعمل خوبی که بلدی انجام بده
ولی فکرشم نکن بهشتی بشی!

فَلْیَعْمَلِ الْعاقُّ ماشاء انْ یَعْمَلَ فَلَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ.
به فرموده امام زین‌العابدین علیه السلام
«آن که پدر و مادر از او ناراضى است هر چه مى‏خواهد انجام دهد که چنین آدمى هرگز وارد بهشت نمى‌‏شود.»
تفسیر نور الثقلین: 3/ 151، حدیث 145،
ذیل آیه 23 سوره اسراء.

  • ۰
  • ۰

کوتوله بودن درد بزرگی است. حتی از کور و کر بودن هم بدتر است! البته پرواضح است که منظور، کر و کور و کوتوله ظاهری نیست، بلکه کوچک‌مغزانِ کوردل که حقایق آشکار را نمی‌بینند و دست به انکارِ واقعیت‌ها می‌زنند، مد نظر است. مثل کسی که اول‌شخص عالم، پیامبر اعظم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را می‌بیند و می‌فهمد که پیام و کلام او از جنس حرف‌های بشری نیست و نورانیت و ماندگاری آن تابع قوانین دنیوی نخواهد بود، آن وقت چون ابلهان در مقابل رسول‌الله قد علم می‌کند و او را ناقص و دم‌بریده می‌خواند. احمق!

  • ۰
  • ۰

شب سال نویی بدون کالای خارجی

 اسمش خرید عید است. از خیلی زمان‌های پیش رسم بر این بود که آدم‌ها، نزدیکی‌های سال نو یا همان اسفندماه که می‌شد شال و کلاه می‌کردند و راهی بازار می‌شدند، اصلا اوج خریدها و بازار رفتن‌های همه آدم‌ها توی همین روزهای اسفند است. به طوری که اشتیاق و میل به خرید کردن به صورت عجیبی در ما بیشتر می‌شود تا جایی که بعضی‌ها تمام پس‌انداز یک‌ساله‌شان را برمی‌دارند و راهی بازار می‌شوند.
اسراف و خریدهای اضافی، تجمل‌گرایی و ولخرجی کردن جزء اتفاقات بدی است که گریبان آدم‌ها را در اسفندماه می گیرد و آن ها را تبدیل می کند به موجوداتی که علاوه بر پول‌هایشان، وقت و عمر و حتی دین و عقیده‌شان را خیلی راحت به باد فنا می‌دهند.

  • ۰
  • ۰

همه پیچیدگی‌های تربیتی، برای تربیت دینی است. اصلا تربیت غیر دینی هیچ پیچیدگی ندارد. بسیار ساده و بسیط است و فقط با ظاهری مرموز خود را تزیین می‌کند. نمونه‌اش همین چهارشنبه‌سوری‌ها و چهارشنبه‌سوزی‌ها! انگار تربیت غیر دینی فقط می‌خواهد تو را غافل کند. چون که می‌داند اگر غافل شوی دیگر به هیچ دردی نمی‌خوری. او تو را غافل می‌خواهد؛ غافل ازخود و خدای خود. اما تربیت دینی تو را در کوره می‌اندازد، کوره آدم‌سازی، کوره‌ای که همه ناخالصی‌ها را ذوب می‌کند...

  • ۰
  • ۰

گیرم ماشینت را بیمه کردی، خانه‌ات را هم؛ بیمه آتش‌سوزی و بدنه و هرچه که فکرش را بکنی. خیال می‌کنی خیالت راحت می‌شود؟ ببخشید؛ بیمه جادوگری هم داریم؟ تاریکی چه؟ یا بیمه حسادت؟

اگر کسی ماشینت را جادو کرد، طوری که بدون هیچ مشکل ظاهری، از کار افتاد؛ یا حسودی، تو را طوری چشم زد که زمین خوردی و نتوانستی سربلندکنی، آیا بیمه پاسخگویت است؟ چه می‌خواهی بکنی؟ به سراغ جن‌گیرها و رمال‌ها می‌روی؟ یا مثل خرافاتی‌ها نعل اسب آویزان می‌کنی و خون حیوان را به ماشینت می‌مالی؟ قبول داری که این‌ها بی‌راهه است؟