یکی یکی اعدادی که به اندازه لباسهایت اضافه میشود. نیم نیم شمارههایی که در فواصل کم نمره کفشت را بیشتر میکند. دانه دانه کلماتی که بر در دایره لغات محدودت با تلفظ خاص خودت، افزون میشود. سانت سانتی که روی قدت مینشیند. میل میل وزنی که هن هن مادر را برای رسیدن به خانه، در میآورد. شمارش مرواریدهای سرزده از لثههایت که از انگشتان دست مادر تجاوز میکند. انگشتان فرو رفتهات در گواش که بر سپیدی دفتر، چشم چشم دو ابرو میکشد؛ همهاش میشود عاشقانههای یک مادر. میشود دلهرههایی دلچسب. لذتهای پر از دلشورهای که تا کسی مادر نشود نمیفهمد. اما این عاشقانهها دِین به دنبال خود میآورد، دِینی بسیار سنگین.
ادای دِین کردن کار سختی است، آنقدر سخت که باید تمام تلاشمان را بکنیم تا زیر دِین کسی نرویم، اما وقتی رفتیم باید با تمام توان دِین را ادا کنیم. ادای دین وقتی سختتر میشود که محبت سنگینتر و مهربانی سرشارتر باشد. با این اوصاف، دین مادر را چگونه میتوان ادا کرد؟
حق مادرت این است که بدانی او به گونهای تو را حمل کرده است که هیچ کس چنین لطفی به دیگری نمیکند و او تو را حفظ و نگهبانی کرد و باکی نداشت که خود گرسنه باشد و تو را سیر سازد و خود تشنه بماند و تو را سیراب سازد و خود برهنه باشد و تو را بپوشاند و خود در معرض تابش شدید آفتاب قرار گیرد ولی برای تو سایهای از محبت ایجاد کند و خود رنج بیداری کشد ولی آسایش تو را فراهم سازد و از سرما و گرما حفظت کرد تا از آنِ او باشی. پس هر آینه توان سپاسگزاری او را نداری مگر به کمک خدا و مددرسانی او.1 هرگز نخواهی توانست! هرگز نخواهی توانست! اگر فرزند به تعداد ریگهای بیابان و قطرات باران در جهان، در ادای حق مادر بکوشد معادل روزی که مادر فرزند را در شکمش حمل میکرد نمیشود.2
مگر در این دنیا کسی مهربانتر از مادر هم پیدا میشود؟ آنقدر مهربان است که فرزند گاهی گستاخ میشود. اگر غذایش دیر شود، اگر لباسش شسته نشود، اگر اتاقش تمیز نشود، اگر و اگر و اگر... آن وقت بیچاره مادر. اصلا فرزند یادش میرود که او مادرش است. و مادر فرق میکند. جنس محبت مادری به محبت آفریدگار خیلی شبیه است. آنگاه که بندهاش، آن همه نعمت را نادیده میانگارد و ناسپاسی میکند و پروردگار عالم همچنان لطف میکند و لطف. شاید اصلا به دلیل همین شباهتهاست که خدا اطاعت پدر و مادر را بعد از اطاعت خودش واجب کرده است و بر محبت به مادر بیش از پدر تاکید نموده است.
خدایا، چنان کن که من از پدر و مادرم چنان بیم نمایم که از پادشاه خودکامه، و به آن دو همچون مادری بس مهربان و دلسوز نیکی کنم، و فرمانبرداری از پدر و مادر و نیکی کردنِ من در حقّ ایشان را برای من از خواب در چشم خواب آلودگان شادیآورتر، و از آب خنک در کام تشنگان گواراتر ساز، تا خواهش ایشان را بر خواهش خود ترجیح دهم، و خرسندی آنان را بر خرسندی خود مقدم دارم، و نیکی آن دو در حق خودم را بسیار بینم، اگر چه اندک باشد؛ و نیکی خود در حق آنان را اندک بینم، اگر چه بسیار بُوَد3.
پینوشتها
1. رساله الحقوق امام سجاد، حقوق والدین
2. روایتی از پیامبر، مستدرک الوسایل ، ج15، ص206
3. قسمتی از دعای 24 صحیفه سجادیه
یا زهرا...