وقتی میگوییم تدبر یعنی «منسجم فهمیدن کلام خداوندی» که به صورت حکیمانهای کلامش را تدبیر کرده است، یعنی تدبر دیگر تفکر و تعمق و تفسیر و تاویل نیست. پس دیگر نباید نگران تفسیر به رأی بود و یا انتظار مطالب عمیق و تاویلی داشت که جز از معصوم بر نمیآید. زیرا قرار نیست حرفی از غیر ظاهر قرآن زده شود، بلکه هر چه هست، همان متن الهی است که بشر را به عجز آورده است.
لذا همان طور که معلم تعلیم میدهد و دانشآموز تعلم میکند؛ خداوند سخنش را تدبیر کرده و ما هم تدبر میکنیم. مثلا در سوره ناس، کافی است تشخیص دهیم که کل سوره دستور خداوند به پیامبر است برای بیان راه حل برخورد با مشکل «وسوسهگر»؛ یعنی ای پیامبر، بین مردم مشکل وسوسه و وسوسهگر وجود دارد، تو به عنوان راهبر و هدایتگر، به آنها بگو که منِ پیامبر در برابر این مساله به پروردگار مردم، فرمانروای مردم و معبود مردم «پناه میبرم». اگر کسی این تدبیر الهی را خوب تدبر کند، دیگر نمیگوید این سوره درباره «مردم» است چون پنج بار کلمه «ناس» تکرار شده است! حالا تو ببین مایی که سوره به این کوچکی و سادهای را اشتباه میفهمیم، اگر به سورههای بزرگ برسیم، چه میکنیم؟! این جوری معلوم میشود ارزش تدبر.
تدبر تذکر هم نیست، بلکه تذکر نتیجه تدبر است. یعنی همه انسانها- چه مومن و چه کافر- باید در قرآن تدبر کنند، اما فقط برخی از آنان توفیق تذکر پیدا مییابند. این را هم خود قرآن میفرماید: «کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ»1 پس ما در تدبر هیچ چیز را از جیبمان در نمیآوریم! ما تسلیم محض خداوند و کلام اوییم. ما همه زندگی و دار و ندارمان را میگذاریم تا به وظیفه تدبر عمل کنیم و امیدواریم که خود خدا توفیق تذکر را به ما بدهد؛ انشاءالله.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. سوره ص، 29: این قرآن کتابى گرانقدر و پر خیر و برکت است که آن را به سوى تو فرستادیم تا همگان در آیات آن بیندیشند ، پس هدایت پذیران راهیاب شوند و عنادپیشگان عذرى بر گمراهى خویش نیابند و تا صاحب خردان به دلایل حق توجه کنند و به سوى آن هدایت گردند.