این که انسانها زیاد با خودشان کشتی میگیرند، درد همیشه تاریخ بوده است. جالب است که معمولا هم انسان در مقابل خودش مغلوب میشود! نشانهاش هم این همه پشیمانی و ندامت است که همهمان تقریبا هر روز تجربهاش میکنیم. این چه معضلی است؟ درد چیست و درمان کجاست؟ چگونه باید با این موذی مرموز مقابله کرد؟
هر کس جوابی دارد و پاسخی میدهد. اما هر کدام اگرچه ممکن است برای مدتی موقت مرهمی به این زخم ناشناخته باشد ولی راه حل اساسی نخواهد بود. پس چه باید کرد؟ در این بازار راهکارفروشی، به حرف چه کسی باید اعتماد کرد؟
خدای مسلمانان به پیامبرِ مسلمانان دستور میدهد که به مسلمانان- و البته غیر مسلمانان- یک راه و بلکه شاهراه معرفی کند. این راه دو بخش دارد:
اول آن که این دشمن نامرئی را خوب بشناسید. همان وسوسهگر نامردی که به دروغ شر خودش را در ظاهر خیر و خوبی مخفی میکند و روزی هزاربار فریبمان میدهد.
و دوم این که شما با همه ادعاهایتان مردِ مبارزه با این عدوی عنود نیستید و راهی ندارید جز این که به یک قدرت مطلق پناه ببرید. چه آن قدرت پروردگار مردم باشد، چه فرمانروای آنان و چه معبود ایشان. در هر حال، دشمن سرسخت است و تنها راه مبارزهاش پناه بردن به رب، مَلک و اله مردم است. این شاهراه نه تنها برای مردم، بلکه برای خود پیامبر هم بهترین راه است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ (1) مَلِکِ النَّاسِ (2)
إِلهِ النَّاسِ (3) مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ (4) الَّذی یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النَّاسِ (5)
مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ (6)