آدم خجالت میکشد وقتی که قرآن را با چیز دیگری مقایسه میکند؛ چه آن چیز کتاب های دیگر مثل دیوان حافظ و سعدی و حتی کتب پیامبران پیشین باشد، چه معجزاتی مانند شتر صالح و عصای موسی و کشتی نوح. اصلا قرآن کجا و آنها کجا؟ ولی چه کنیم که آن قدر از این بحر عمیق و درّ عتیق دور افتادهایم که تا این مقایسهها را نشنویم، به خود نمیآییم و قد میبرنمیداریم.
خدا را شکر یادداشت شماره قبل- اگرچه از جنس همین مقایسههای سطح پایین بود- تلنگری شد تا خودمان را جمع و جور کنیم و برای توجه بیشتر به قرآن تکانی بخوریم. البته همراهی مسجد و مسجدیها قطعا از هر نوشتهای مهمتر است. چه چیزی لذت بخشتر است از قرآن خواندن در سنگر مسجد و در کنار همسنگریها؟