آدم خجالت میکشد وقتی که قرآن را با چیز دیگری مقایسه میکند؛ چه آن چیز کتاب های دیگر مثل دیوان حافظ و سعدی و حتی کتب پیامبران پیشین باشد، چه معجزاتی مانند شتر صالح و عصای موسی و کشتی نوح. اصلا قرآن کجا و آنها کجا؟ ولی چه کنیم که آن قدر از این بحر عمیق و درّ عتیق دور افتادهایم که تا این مقایسهها را نشنویم، به خود نمیآییم و قد میبرنمیداریم.
خدا را شکر یادداشت شماره قبل- اگرچه از جنس همین مقایسههای سطح پایین بود- تلنگری شد تا خودمان را جمع و جور کنیم و برای توجه بیشتر به قرآن تکانی بخوریم. البته همراهی مسجد و مسجدیها قطعا از هر نوشتهای مهمتر است. چه چیزی لذت بخشتر است از قرآن خواندن در سنگر مسجد و در کنار همسنگریها؟
در کنار همه این انگیزشها و گرایشها، وقتی میخواهیم به خورشید قرآن نردیک شویم، میبینیم که راههای مرسوم، جز به روخوانی و روانخوانی و تجوید ختم نمیشود و جز پوستهای از این میوه شیرین در کاممان نمیرود. سختتر از همه روایت امیر المؤمنین است که مو را به تن انسان سیخ میکند: «آگاه باشید! قرائتی که تدبر نداشته باشد، هیچ خیری ندارد.»1 پس این همه خواندیم و نفهمیدیم چه شد؟
این جاست که دیگر نمیتوان آرام نشست و از گذشته خود چشم پوشی کرد. این جاست که دیگر باید کاری کرد و تغییری در روند ارتباط با قرآن ایجاد نمود. این جاست که دیگر باید به محتوا و مفاهیم قرآن پرداخت و این جاست که «قرائت معنامحور» معنی پیدا میکند.
خوشا آنان که در مساجد خود هر روز و هر شب مقداری قرآن میخوانند و علاوه بر قرائت، به معانی آن هم توجه میکنند. این شروع خوب یعنی ما میخواهیم بدانیم «تدبر در قرآن یعنی چه» و برای رسیدن به آن چه باید بکنیم؟ به همین خاطر انشاءالله هفته آینده متنی با این عنوان را خواهیم دید: «تدبر در قرآن یعنی چه؟»
ــــــــــــــــــــ
1. «ألا لا خَیْرَ فِی قِرائَةٍ لَیْسَ فِیها تَدَبُّرٌ» (اصول کافی، ج1، ص36)