سینما با همه رنگ و لعاب و صدا و نور و موسیقیاش آن قدرها که خیال میکردند، دوستداشتنی نیست. شاهدش هم این که حاضر نیستیم از کارمان بزنیم و به سینما برویم و این یعنی سینما به درد زمان بیکاری میخورد! تازه در سینما برای این که بتوانند همه توجهمان را جلب کنند، باید چراغها خاموش شوند تا فیلم بتواند ما را در اختیار خودش بگیرد. به خاطر همین هم باید گفت که این تاریکی دوستداشتنی نیست.
اما یک تاریکی دیگری هم هست که هم دوستداشتنی است و هم جلوهگریهای بیمزه سینما را ندارد. اصلا در این تاریکی رنگ و نور و صدا و موسیقی را کنار میگذارند و حتی در و دیوارها و لباسها را هم سیاهپوش میکنند تا هیچ چیز نتواند توجهها را جلب کند. باید قبول کنیم که این، یک اتفاق ساده نیست، چیز عجیبی است، چیزی از جنس معجزه...
خیمه اباعبدالله اگرچه مشکی است و مشکی رنگ ماتم و اندوه و عزاست، اما آمیختهای از جادوی عشق دارد که آن را دوستداشتنی میکند. آن قدر دوستداشتنی است که آمدنش را انتظار میکشیم و از رفتنش هراسناکیم و این طبیعت عشق است که عاشق برای دیدن معشوق لحظهشماری میکند و تصور فراق، بر وجودش ترس میافکند. ما این سیاهیها را دوست داریم و برایش از مهمترین کارهایمان میزنیم. رنگ و لعاب و نور و موسیقی سینما، ارزانی کسانی که میخواهند ما را از معشوقمان جدا کنند؛ زیرا ما خیمه ارباب را به دو دنیا نمیدهیم!
وقتی بحث بر سر عشق و عاشقی شد، دیگر کسی نمیتواند مانع عشاق شود. اگر تا به حال میترسیدیم که از طرفی مساجد و حسینیهها و سنگرهایمان را از دست بدهیم و از طرف دیگر کودک و جوان و دختر و پسرمان به بیراهه بروند، حالا دیگر خیالمان راحت است که به معجزه عشق دست یافتهایم و دیگر کسی نمیتواند سرمایههایمان را از بین ببرد. تازه خیلی هم ادعا داریم که با جلوهگری و رنگ و خنده و خط و خال، کسی را جذب نکردهایم بلکه با اشک و آه و سیاهی، یارانِ ارباب را گرد هم آوردهایم. برای همین است که همهساله سیاهیها و عشقها و عاشقها بیشتر میشوند و سنگرها و سنگرسازان قدرت پیدا میکنند. البته تلاش دشمن را هم میبینیم که چگونه میخواهد به جنگ «معجزه عشق حسین» برود ولی مطمئنیم که نتیجه به سود ما خواهد بود اگر محرم و صفر را درست زنده نگه داریم. زیرا میدانیم که این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است.
اصلا حسین دوستداشتنی است، چون که با گریه جذب میکند؛ چون که با سیاهی دعوت میکند و چون که با روضهاش زندگی میبخشد.
اصلا حسین دوستداشتنی است، چون که برای ما خیلی زحمت کشیده است، چون که برای هدایت ما از همه چیزش گذشته است و چون که عزیزترینهایش را برای ما فدا کرده است.
اصلا حسین دوستداشتنی است، نه فقط به خاطر جذب و دعوت کردنش، و نه به خاطر زندگیبخشبودنش، و نه به خاطر هدایتکردنش، حسین دوستداشتنی است فقط به خاطر این که حسین است...