سنگر محله

هفته نامه تربیتی-مسجدی
آخرین شماره‌های نشریه
  • ۹۸/۰۶/۳۰
  • ۹۸/۰۶/۱۷
  • ۹۸/۰۶/۰۹
  • ۹۸/۰۶/۰۲
آخرین نظرات و پیامک‌ها

  • ۰
  • ۰

اشاره: در سر مقاله شماره قبل با عنوان «بخشیدم» برای بعضی سوال‌هایی پیش آمده بود که به نظر می‌آید متن زیر می‌تواند پاسخ این سوال‌ها را بدهد. امیدواریم هر روز شاهد افراد بیش‌تری باشیم که در این سنت حسنه شرکت می‌کنند.

روغن ریخته را نذر امام‌زاده نمی‌کنند. برای همین هم وقتی می‌گویم «می‌بخشم» نه از این جهت است که نیازی به آن ندارم و نه از آن جهت که عطایش را به لقایش بخشیده باشم؛ نه! فقط به خاطر این است که دوستش دارم...

  • ۰
  • ۰

یکی یکی اعدادی که به اندازه لباس‌هایت اضافه‌ می‌شود. نیم نیم شماره‌هایی که در فواصل کم نمره کفشت را بیشتر می‌کند. دانه دانه کلماتی که بر در دایره لغات محدودت با تلفظ خاص خودت، افزون می‌شود. سانت سانتی که روی قدت می‌نشیند. میل میل وزنی که هن هن مادر را برای رسیدن به خانه، در می‌آورد. شمارش مرواریدهای سرزده از لثه‌هایت که از انگشتان دست مادر تجاوز می‌کند. انگشتان فرو رفته‌ات در گواش که بر سپیدی دفتر، چشم چشم دو ابرو می‌کشد؛ همه‌اش می‌شود عاشقانه‌های یک مادر. می‌شود دلهره‌هایی دلچسب. لذت‌های پر از دلشوره‌ای که تا کسی مادر نشود نمی‌فهمد. اما این عاشقانه‌ها دِین به دنبال خود می‌آورد، دِینی بسیار سنگین.

  • ۰
  • ۰

همه پیچیدگی‌های تربیتی، برای تربیت دینی است. اصلا تربیت غیر دینی هیچ پیچیدگی ندارد. بسیار ساده و بسیط است و فقط با ظاهری مرموز خود را تزیین می‌کند. نمونه‌اش همین چهارشنبه‌سوری‌ها و چهارشنبه‌سوزی‌ها! انگار تربیت غیر دینی فقط می‌خواهد تو را غافل کند. چون که می‌داند اگر غافل شوی دیگر به هیچ دردی نمی‌خوری. او تو را غافل می‌خواهد؛ غافل ازخود و خدای خود. اما تربیت دینی تو را در کوره می‌اندازد، کوره آدم‌سازی، کوره‌ای که همه ناخالصی‌ها را ذوب می‌کند...

  • ۰
  • ۰

یک سال گذشت، چشم روهم بذاریم سال بعد هم تموم می شه.

عمر ما هم دارهبا این گذشت زمان می گذره چیزی که مهمّهوباید بهش توجّه کرد اینه که توی این 365 روز چه توشه ای جمع کردیم که باعث درخشان شدن نامه ی اعمالمون بشه؟،آیا تونستیم امام زمان (عجل الله تعالی فجه الشریف) رو با اعمالمون خوشحال کنیم یا فقط باعث ناراحتی و دلشکستگی آقا شدیم؟


  • ۰
  • ۰

برداشتی آزاد از آیات 19 تا 25 سوره معارج 1

همانطوری که تفاوت مسجد با بقیه ‌مکان‌های روی کره خاکی از زمین تا آسمان است، مسجدی‌ها نیز با بقیه عالم خیلی فرق دارند.
وقتی شری به آدم‌های غیرمسجدی می‌رسد، جزع و فزع می‌کنند و به گریه و زاری می‌افتند و هر چه فریاد بلدند بر سر زمانه می‌کشند که چه بی‌رحمی‌ها با آنها نکرده است و چه بلاهایی که بر سر آنها نیاورده است. برعکس وقتی خیری به ایشان می‌رسد، فکر می‌کنند که همه‌اش زحمت خودشان بوده و آنقدر خسیس‌بازی در می‌آورند که نگو و نپرس. آخرش هم فکر می‌کنند که این همه نعمت به خاطر آن است که خداوند دوستشان دارد.

  • ۰
  • ۰

او خواهد آمد، آری خواهد آمد اگر تنها از میان کل جمعیت دنیا 313 نفر یار داشته باشد. او خواهد آمد، آری او خواهد آمد اگر این انسان‌ها در دعاها و مناجات خود او را از یاد نبرند. او خواهد آمد، آری او خواهد آمد اگر انسان‌ها دست از گناه و معصیت بکشند، آری او 313 نفر را واسطه‌ای قرار داده تا تمام عالم هستی را به اطاعت از خدا وا دارد. او خواهد آمد، آری شاید او برای آمدنش منتظر تعداد انگشت شماری یار باشد، او خواهد آمد اگر یاورانش در پیشگاه حق کامل شوند.

  • ۰
  • ۰

در چرایی انقلاب اسلامی

دوبی را دیده‌اید تا به حال؟ فیلم‌هایش را چه؟ تعریفش را چطور؟ آن را هم نشنیده‌اید؟ آنجا همه چیز خوب و قشنگ است. ساختمان‌های شیک دارد، ماشین‌های فوق‌العاده. ترافیک هم نیست. همه آنجا آزادی دارند. آنجا می‌توانید تا دلتان بخواهد تفریح کنید و خوش بگذرانید. اصلا همه این‌ها به کنار. وضعیت اقتصادی دوبی صد برابر بهتر از کشور ماست. آخر می‌دانید، تا وقتی پول نباشد قدم از قدم نمی‌شود برداشت!

  • ۰
  • ۰

داستان ردای عُجب

دیروز به طور اتفاقی از جلوی دکّان شیطان رد شدم. فریب می‌فروخت. مردم دورش جمع شده بودند و هیاهو می‌کردند. اوضاعی بود که نگو و نپرس. هر کسی چیزی می‌خرید و در عوض چیزی می‌داد.
یکی قسمتی از عقلش را در دست گرفته بود و موسیقی جدید می‌خواست. شاگرد مغازه پیشنهاد کرد کمی شراب هم بخرد و در عوض تمام عقلش را بفروشد.

دختر بیچاره‌ای، حیایش را فروخت تا قسمتی از قلب پسری را از شیطان بخرد که قبلا همان پسر به شیطان داده بود.
آن دیگری با دهان خون‌آلود آمده بود و گوشت می‌خواست. گوشت برادر مؤمنش را تا امشب گرسنه نخوابد!2

  • ۰
  • ۰

حکایت تب اربعین

پیرمردی عصا می زند و می ترسد که نرسد...
مادری بچه ی سه ساله اش را سوار جعبه نوشابه ای کرده و با تسمه ای می کشدش، چهارصد کیلومتر را، و بچه در تکان های جعبه غرق لذت است...
پسر پدرش را روی ویلچر هل می‌دهد و دست خواهر کوچکش را گرفته و هیچ خاطرش رنجیده نیست...

  • ۰
  • ۰

خودفراموشی آفت امر به معروف و نهی از منکر
درباره ما مسجدی‌ها و بسیجی‌ها مشکل “خود فراموشی” یکی از آسیب‌‌های جدی است. منشاء این مشکل همان نگاه به بیرون است، یعنی ما از اول می‌گوییم باید به دیگران بهره‌‌ای برسانیم و آن‌ها را هدایت کنیم.
یکی از آفات مذهبی بودن این است که با عطف توجه به دیگران، از خود غافل می‌شویم. آن‌چه در عالم ما اتفاق می‌افتد، این است که انسان وقتی نگاهش به بیرون افتاد، دیگر احساس نمی‌کند برای خودش کاری انجام بدهد و به مرور زمان دچار “خودفراموشی” می‌شود، مخصوصاً این گرفتاری برای کسانی که در عالم تربیت وارد می‌شوند افزایش پیدا می‌‌کند. علتش این است که در عالم تربیت نگاه به اصلاح امور جامعه و نقد دیگران است و آدم همیشه تجزیه و تحلیل می‌کند که فلانی چه گفته و فلانی چه کار کرده و فلانی با فلانی دعوایش شده است، همه‌اش حرف از دیگران است. با فرض این که این انگیزه‌ها، انگیزه‌های درست و خوبی هم باشد اما در عین حال اثر طبیعی این قضیه این است که ذهن انسان دائماً معطوف به دیگران است و دیگران را راحت مورد نقد قرار می‌دهد و در عین حال غفلت از خود به وجود می‌آید.