- پاتوقتون کجاست؟
- مسجدِ... خیابان...
رسولالله فرمودند: پاتوق مومن، مسجده.
انّ المومن مجلسه مسجده.
وسائل الشیعه، ج3، ص509
- پاتوقتون کجاست؟
- مسجدِ... خیابان...
رسولالله فرمودند: پاتوق مومن، مسجده.
انّ المومن مجلسه مسجده.
وسائل الشیعه، ج3، ص509
از بین فیلمهای تخیلی، آنها که با زمان بازی میکنند به طور عجیبی جذاب و هیجانانگیزند. شاید به خاطر این که «زمان از دسترفته» درد مشترک همه انسانهاست و بازگشت به گذشته یا رفتن به آینده تنها راه التیام بر این زخم است. چه حسرتها که برای گذشتههای گذشته نخوردیم و چه آرزوها که برای آیندههای نیامده نکردهایم!
فَأَکْݡثِر ُ و ا فِیهَا مِنَالصَّلَاةِ وَالدُّعَاءِ
تو مسجد، زیاد به نماز و دعا بپردازید!
توصیه پیشوای ششم است: بحار، ج80: ص384
برداشتی آزاد از آیات 19 تا 25 سوره معارج 1
همانطوری که تفاوت مسجد با بقیه مکانهای روی کره خاکی از زمین تا آسمان است، مسجدیها نیز با بقیه عالم خیلی فرق دارند.
وقتی شری به آدمهای غیرمسجدی میرسد، جزع و فزع میکنند و به گریه و زاری میافتند و هر چه فریاد بلدند بر سر زمانه میکشند که چه بیرحمیها با آنها نکرده است و چه بلاهایی که بر سر آنها نیاورده است. برعکس وقتی خیری به ایشان میرسد، فکر میکنند که همهاش زحمت خودشان بوده و آنقدر خسیسبازی در میآورند که نگو و نپرس. آخرش هم فکر میکنند که این همه نعمت به خاطر آن است که خداوند دوستشان دارد.
این که انسانها زیاد با خودشان کشتی میگیرند، درد همیشه تاریخ بوده است. جالب است که معمولا هم انسان در مقابل خودش مغلوب میشود! نشانهاش هم این همه پشیمانی و ندامت است که همهمان تقریبا هر روز تجربهاش میکنیم. این چه معضلی است؟ درد چیست و درمان کجاست؟ چگونه باید با این موذی مرموز مقابله کرد؟
میگفت هر کس در نماز جماعت باید به حریم خودش قانع باشد. فهمیدم منظورش سجادههای چاپ شده روی فرش است. خندیدم و گفتم مستحب است صفهای جماعت منظم باشد و بین کسانی که در یک صف ایستادهاند فاصله نباشد و شانه آنان ردیف یکدیگر باشد. .
(توضیح المسائل امام، مسئله 1483)
چه حرف مسخرهای است این که میگویند تولد گرفتن کار غربیهاست! شاید خاموش کردن شمع و آداب و رسوم عجیب و غریب دیگر مال غربیها باشد، اما اصل تولد گرفتن مال خودِ خودمان است. فقط کافی است معنی درست آن را فهمیده باشیم.
روز تولد روزی است که خدا به ما نگاه کرده است؛ یعنی اولین نگاه زیبای خدا به ما. برای همین، این خدای زیبا- با این نگاه زیبایش- دوستداشتنی و پرستیدنی میشود و آیه «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ»1 به شیرینی به جان آدمی مینشیند. بهبه، چقد زیباست این روز! چقدر جشنگرفتنی است روز تولد!
در چرایی انقلاب اسلامی
دوبی را دیدهاید تا به حال؟ فیلمهایش را چه؟ تعریفش را چطور؟ آن را هم نشنیدهاید؟ آنجا همه چیز خوب و قشنگ است. ساختمانهای شیک دارد، ماشینهای فوقالعاده. ترافیک هم نیست. همه آنجا آزادی دارند. آنجا میتوانید تا دلتان بخواهد تفریح کنید و خوش بگذرانید. اصلا همه اینها به کنار. وضعیت اقتصادی دوبی صد برابر بهتر از کشور ماست. آخر میدانید، تا وقتی پول نباشد قدم از قدم نمیشود برداشت!
داستان ردای عُجب1
دیروز به طور اتفاقی از جلوی دکّان شیطان رد شدم. فریب میفروخت. مردم دورش جمع شده بودند و هیاهو میکردند. اوضاعی بود که نگو و نپرس. هر کسی چیزی میخرید و در عوض چیزی میداد.
یکی قسمتی از عقلش را در دست گرفته بود و موسیقی جدید میخواست. شاگرد مغازه پیشنهاد کرد کمی شراب هم بخرد و در عوض تمام عقلش را بفروشد.
دختر بیچارهای، حیایش را فروخت تا قسمتی از قلب پسری را از شیطان بخرد که قبلا همان پسر به شیطان داده بود.
آن دیگری با دهان خونآلود آمده بود و گوشت میخواست. گوشت برادر مؤمنش را تا امشب گرسنه نخوابد!2