• قال الصادق علیه السلام:
عَلَیْکُمْ بِإِتْیَانِ الْمَسَاجِدِ فَإِنَّهَا بُیُوتُ اللَّهِ فِی الْأَرْض
به فرموده رئیس مذهب جعفری:
بر شما باد مسجدی شدن!
زیرا که مساجد، خانههای خدا در زمیناند.
بحار الانوار، ج80: ص384
• قال الصادق علیه السلام:
عَلَیْکُمْ بِإِتْیَانِ الْمَسَاجِدِ فَإِنَّهَا بُیُوتُ اللَّهِ فِی الْأَرْض
به فرموده رئیس مذهب جعفری:
بر شما باد مسجدی شدن!
زیرا که مساجد، خانههای خدا در زمیناند.
بحار الانوار، ج80: ص384
تدبر همین کاری است که الان دارید در مقابل این نوشتهها میکنید. گوینده صحبت میکند، شما گوش میدهید و میفهمید. نویسنده مینویسد، شما میخوانید و میفهمید. فعالیت ویژهای نیست، بلکه منسجم فهمیدن حرفهای گوینده و نوشتههای نویسنده است. اما اگر کسی بخواهد این مطالب پراکنده پیگیری کند، واقعا چه میفهمد؟
تدبر یعنی اگر پای سخنرانی خدا نشستید، آن را کلمهکلمههای پراکنده نشنوید. چون سخنرانی خدا کلمات مجزا از هم نیست. هر سوره یک سخنرانی است؛ خدا در هر سوره یک سخنرانی برای یک هدف خاص کرده و میخواسته فرد یا جامعه را یک قدم رشد دهد. حتی وقتی یک آدم عاقل حرف می زند، پراکنده حرف نمیزند. چه برسد به خدا. خدای حکیم علی الاطلاق که میخواهد در یک سوره با ما حرف بزند، حتماً پراکنده حرف نمیزند. پس چرا اغلب افراد خیال میکنند قرآن کشکول است مجموعهای از سخنان پراکنده است. مثل این که کسی این چنین سخن بگوید:
تدبر چیز خوبی است، گفتم چیز، چیز در انگلیسی یعنی پنیر، گفتم پنیر راجع به پنیر صحبت کنیم برای تهیه پنیر شیر را تا 30 درجه سانتیگراد گرم میکنیم. گفتم سانتیگراد...
خودفراموشی آفت امر به معروف و نهی از منکر
درباره ما مسجدیها و بسیجیها مشکل “خود فراموشی” یکی از آسیبهای جدی است. منشاء این مشکل همان نگاه به بیرون است، یعنی ما از اول میگوییم باید به دیگران بهرهای برسانیم و آنها را هدایت کنیم.
یکی از آفات مذهبی بودن این است که با عطف توجه به دیگران، از خود غافل میشویم. آنچه در عالم ما اتفاق میافتد، این است که انسان وقتی نگاهش به بیرون افتاد، دیگر احساس نمیکند برای خودش کاری انجام بدهد و به مرور زمان دچار “خودفراموشی” میشود، مخصوصاً این گرفتاری برای کسانی که در عالم تربیت وارد میشوند افزایش پیدا میکند. علتش این است که در عالم تربیت نگاه به اصلاح امور جامعه و نقد دیگران است و آدم همیشه تجزیه و تحلیل میکند که فلانی چه گفته و فلانی چه کار کرده و فلانی با فلانی دعوایش شده است، همهاش حرف از دیگران است. با فرض این که این انگیزهها، انگیزههای درست و خوبی هم باشد اما در عین حال اثر طبیعی این قضیه این است که ذهن انسان دائماً معطوف به دیگران است و دیگران را راحت مورد نقد قرار میدهد و در عین حال غفلت از خود به وجود میآید.
همه خبردار میشوند که آقا دارد چه نمازی میخواند: «سه رکعت نماز مغرب میخوانم قربتا الی الله». برای نیت کردن نیازی نیست زبانمان کاری کند. کار دل است!
(ر.ک توضیح المسائل امام، مسئله 943)
زیاد برایتان اتفاق افتاده که وقتی در مقابل تلویزیون قرار میگیرید، مدام با کنترل از راه دور، از این شبکه به آن شبکه، کانالهای تلویزیونی را تغییر میدهید. البته کسانی که از ماهواره استفاده میکنند که دیگر هیچ!، از دایرهای بسیار بسیار وسیع برای انتخاب برخوردارند. این انتخابها میتواند هر برنامهای منطبق با علایق و توجه مخاطبان باشد، از برنامههای آموزشی و مذهبی و دینی گرفته تا موزیک ویدئوها و ترانههای خوانندگان این ور آب! و آن ورآب! و حتی سریالهای فارسی وان و یا شبکه من و تو!!. در کنار این جریان، فضای جدید ایجاد شده توسط رسانهها، حتی پیامکهای تلفن همراه، شما و ما را روزانه و هر لحظه در معرض پیامهایی قرار میدهد که همه اینها زندگی و روابط اجتماعی و فردی را تغییر میدهد.
در رثای شور حسینی
بارها این جمله را شنیدهایم: عزاداری هم شور میخواهد و هم شعور. اما این جمله معمولا به نفع شعور و به ضرر شور تمام میشود. بله قطعا هر چه فهم ما از پیام اباعبدالله –علیه السلام- و نهضت او بالاتر رود اشکمان با ارزشتر خواهد بود. اما حسین –علیه السلام- شعار شیعه است و باید فریاد زده شود. اصلا هر آنکه شعورش بیش، شورش بیشتر! اصلا همینها باید شورش را دربیاورند!
ائمه اطهار –علیهم السلام- در ماندگاری پیام عاشورا تلاش زیادی را به کار بستهاند. چه روایتهایی که در مدح مادحین اباعبدالله-علیه السلام- وارد نشده و چه ثوابهایی که برای عزادار او نوشته نشده. زیارت اربعین هم که از نشانههای مؤمن است. ذلِکَ وَمَن یُعَظّمْ شَعَائِرَ اللّهِ فَإِنّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ (حج/32)
سینما با همه رنگ و لعاب و صدا و نور و موسیقیاش آن قدرها که خیال میکردند، دوستداشتنی نیست. شاهدش هم این که حاضر نیستیم از کارمان بزنیم و به سینما برویم و این یعنی سینما به درد زمان بیکاری میخورد! تازه در سینما برای این که بتوانند همه توجهمان را جلب کنند، باید چراغها خاموش شوند تا فیلم بتواند ما را در اختیار خودش بگیرد. به خاطر همین هم باید گفت که این تاریکی دوستداشتنی نیست.
اما یک تاریکی دیگری هم هست که هم دوستداشتنی است و هم جلوهگریهای بیمزه سینما را ندارد. اصلا در این تاریکی رنگ و نور و صدا و موسیقی را کنار میگذارند و حتی در و دیوارها و لباسها را هم سیاهپوش میکنند تا هیچ چیز نتواند توجهها را جلب کند. باید قبول کنیم که این، یک اتفاق ساده نیست، چیز عجیبی است، چیزی از جنس معجزه...
*هشدار داد: نماز همسایه مسجد جز در مسجد پذیرفته نیست...
**یکی پرسید: اى امیر مومنان! همسایه مسجد کیست؟
*فرمود: کسى که...
ندا (ى دعوت به اقامه نماز) را بشنود.
لَا صـَلَاةَ لِجَارِ الْمَسْجِدِ إِلَّا فِی الْمَسْجِدِ
بحار الانوار، ج80: ص380
آدم خجالت میکشد وقتی که قرآن را با چیز دیگری مقایسه میکند؛ چه آن چیز کتاب های دیگر مثل دیوان حافظ و سعدی و حتی کتب پیامبران پیشین باشد، چه معجزاتی مانند شتر صالح و عصای موسی و کشتی نوح. اصلا قرآن کجا و آنها کجا؟ ولی چه کنیم که آن قدر از این بحر عمیق و درّ عتیق دور افتادهایم که تا این مقایسهها را نشنویم، به خود نمیآییم و قد میبرنمیداریم.
خدا را شکر یادداشت شماره قبل- اگرچه از جنس همین مقایسههای سطح پایین بود- تلنگری شد تا خودمان را جمع و جور کنیم و برای توجه بیشتر به قرآن تکانی بخوریم. البته همراهی مسجد و مسجدیها قطعا از هر نوشتهای مهمتر است. چه چیزی لذت بخشتر است از قرآن خواندن در سنگر مسجد و در کنار همسنگریها؟
تاملی بر جذب و تثبیت نوجوانان به مسجد
1- نوجوانی دوره جالبی است؛ مثلا یک نوجوان میتواند اندازه یک بزرگسال بفهمد، هرچند تجربیات کمتری دارد و خیلی چیزها را درک نکرده است. نوجوانی دوره بلوغ است؛ تغییرات مهمی جسمانی، عقلی، روانشناسی و اجتماعی برای نوجوان اتفاق میافتد. نوجوانی دوره مهمی است؛ نوجوان مایل است در نظام اجتماعی، نقشآفرینی کند. مهمتر از همه، نوجوانی دوره سرنوشتسازی است؛ چرا که دوره انتخابهای مهم است: انتخابهای مهم مسیر زندگی. بیتعارف باید گفت هر کسی در پایان نوجوانی (مثلا 18 سالگی)، باید آماده ایفای نقش موثر در جامعه باشد. هستید؟ هستند؟